جدول جو
جدول جو

معنی ذات السباع - جستجوی لغت در جدول جو

ذات السباع(تُسْ سِ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُنْ نُ)
بیماری التهاب نخاع
لغت نامه دهخدا
(تُشْ شُ)
یکی از آلات رصد است: و آلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و ذات الشعاع که موجود بود برگرفتم. (از نسخه ای از جهانگشای جوینی). ذات المطرقین
لغت نامه دهخدا
(تُسْ سِ)
نام موضعی است و ابن اثیر در المرصع گوید: این نام در اشعار عرب بسیار یادشده است و آن راههای عقبه هاست به بر سوی حرم مکه
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رِ)
استخارۀ ذات الرقاع، استخاره ای است که بر هریک از شش یا نه پاره کاغذ افعل و یا لاتفعل نویسند وبر زیر سجاده نهند و سپس نماز گزارند و بعد از نماز وادعیه و اوراد وارده یکی از آن شش یا نه رقعه را برگیرند اگر افعل باشد خوب و اگر لاتفعل باشد بد است
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رِ)
نام قریه ای به نخیل. (المرصع). و کوهی است و در آن کوه جای جای سرخی و سیاهی و سپیدی است یعنی رقعه ها به الوان مختلف
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رِ)
غزوۀ ذات الرقاع، یکی از غزوات رسول اکرم صلوات الله علیه در جبل ذات الرقاع. و این نام را به غزوه برای وقوع آن در این جبل داده اند و بعضی گویند هفت تن از صحابه را در این غزوه یک شتر برنشست بیش نبود و هر هفت تن پای برهنه داشتند و به نوبت بر آن می نشستند تا در آخر پایهای آنان بکفید و خون روان گردید ناچار رقعه ها یعنی ریته ها از جامۀ خویش برگرفته در پایها می بستند و غزوه را از آن روی ذات الرقاع نامیدند و جماعتی وجه تلقب این غزوه را گوناگونی اعلام افراشتۀ جیش گفته اند و گروهی گویند بدین مکان درختی بوده است و آن درخت را ذات الرقاع میخوانده اند. و این غزوه به سال چهارم هجرت بود به ماه جمادی الاولی رجوع به امتاع الاسماع جزء 1 صص 188- 193 و 257 و 282 و طبقات ابن سعد، ص 564 و مجمع الامثال میدانی در یوم ذات الرقاع شود. و صلوه خوف را بار اوّل مسلمانان با رسول الله صلوات الله علیه بدین غزوه گزاردند. و در ترجمه طبری بلعمی آمده است: فصل: در ذکر خبر غزو ذات الرقاع: چون پیغمبرصلی الله علیه و سلم از بنی نضیر بپرداخت و هر دو ربیعبگذشت و از جمادی الاول نیمه ای برفت خبر آمد که عرب بسیار گرد آمده اند از بنی غطفان و بنی محارب و بنی ثعلبه و آهنگ مدینه خواهند کرد. پیغمبر صلی الله علیه و سلم با سپاه بیرون آمد و عثمان را بر مدینه خلیفت کرد و خود برفت و به بادیه اندر شد بر هشت روزه راه، و جانبی فرودآمد که آن را ذات الرقاع خوانند و گروهی گویندکوهی بود آنجا بحدود نجد از او چند رقعه سیاه و چندرقعه زرد و کبود و سرخ و هرچه در جهان رنگی است بر آن رقعه بینند و گروهی گویند آنجا خرمابنان بود و درختان بسیار و جمعی از عرب آنجا گرد آمدند و بنزدیک پیغمبر صلی الله علیه و سلم فرودآمدند و خدای عزّ و جل اندر دلشان افکند و از بیم حرب و زحمت بازنگشتند و سه روز بودند و از یکدیگر بترسیدند پس سپاه عرب بازگشتند و حرب نکردند و از هیبت پیغمبر صلی الله علیه و سلم بهزیمت شدند و آنحضرت سه روز نماز خوف کرد و این آیه آمد: و اذا کنت فیهم فاقمت لهم الصلوه. (قرآن 102/4). و سپاه را بدو نیم کرد نیمی بفرمود که بر دشمن صف زنند و یک نیمه از پس او صف زدند و یک رکعت بکردندپس با ایشان برخاست و برکعتی دیگر آن صف که پیش دشمن بودند بیامدند و از پس پیغمبر علیه الصلوه والسلام ایستادند و تکبیر کردند و با او نماز کردند و باز بصف دشمن شدند و آن صف که با پیغمبر صلی الله علیه و سلم رکعت ثانی کرده بودند آنجا بجای نماز آمدند بی آنکه سخن گفتند و رکعتی نماز کردند و سلام دادند تا هر صفی یک رکعت نماز با پیغمبر صلی الله علیه و سلم کرده بودندو یک رکعت تنها و علماء بجماعت اندر خلاف کرده اند گروهی ایدون گویند که نماز جماعت فریضه است هر که بمزکت تواند شدن و نماز بجماعت تواند کردن و بدین آیه حجت کرده اند و گروهی گویند که فریضه نیست بجماعت، سنت است و اگر بجماعت کنند نیکوتر و مزد بیشتر و اگر بتنها کنند نیز روا باشد و نماز خوف بر همه واجب نیست واز فقها هست که گویند که با هیچ امام نشاید کردن
لغت نامه دهخدا
(تُذْ ذِ)
نام جایگاهی بر طریق تبوک و بدانجا یکی از مساجد رسول صلوات الله علیه باشد یعنی حضرت او بدانجا نماز گزارده است. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُسْ سا)
نام موضعی و نام درختی که رسول اکرم صلوات الله علیه در یکی از غزوات در زیر آن نزول کرده و نماز گزارده است. (المرصّع)
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ)
موضعی است بدانسوی جحفه. کثیر گوید:
الی ابن ابی العاصی بدوت ارقلت (؟)
و بالسفح من ذات الربا فوق مطعن.
(از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ)
قال الطویق بن عاصم النمیری:
عرفت لحبی بین منعرج اللوی
و اسفل ذات البان مبداً و محضراً
الی حیث فاض المذنبان و واجها
من الرمل ذی الارطی قواعد عقّرا
بهاکن اسباب الهوی مطمئنه
ومات الهوی ذاک الزمان و اقصرا.
قال - المذنبان - وادیان بذات البان. و بان من قری مصر و بان من قری نیسابور، ثم من قری ارغیان. (معجم البلدان یاقوت حموی). ابن الاثیر در المرصع گوید: نام موضعی است و در اشعار عرب بسیار یاد شده است و بان درختی است مشهور که میوۀ خوشبوی دارد شاعر گوید:
و یوم بذات البان قصر طوله
حدیث یکادالروح تشبهه لطفا
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذات النخاع
تصویر ذات النخاع
بیماری مغز تیره بیماری التهاب نخاع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات الشعاع
تصویر ذات الشعاع
پرتو نما از ابزارهای اختر ماری یکی از آلات رصد قدما است: (وآلات رصد از کراسی و ذات الحلق و اسطرلابهای تام و نصفی و ذات الشعاع که موجود بود برگرفتم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذات الرقاع
تصویر ذات الرقاع
کن و مکن گونه ای پشک با قرآن
فرهنگ لغت هوشیار